من

مشاورم بهم میگفت تو آدمی هستی که خیلی خودتو سرزنش میکنی و از خودت راضی نیستی!

هر وقت به خودم نگاه میکنم یه سری برنامه ها دارم که اونطور که باید و شاید راضی نیستم از انجامشون و ناراضیم ... شاید علتش اینه که توقعات بیجا از خودم دارم، توقعاتی زیاد و سنگین!

امروز داشتم یه مطلب میخوندم راجع به اینکه اگه روزی یک ربع مطالعه داشته باشیم و کتاب بخونیم سالی هفت تا کتاب خوندیم ... من اصلا روزی یک ربع رو حساب نمیکنم ... یادمه دو سال پیش همکارم شبی نیم ساعت کتاب میخوند و از خودش راضی بود برای این روند ...

حالا من برای خودم برنامه چیده بودم روزی 2 تا 2 ساعت و نیم برای زبان وقت بذارم، بعد نمیتونم، میشه روزی 45 دقیقه یا یک ساعت بعد از خودم بدم میاد که چرا نمیتونم به برنامه م عمل کنم، باز فکر میکنم که تو چند تا چیزو با هم میخوای ؟ چون معمولا شب ها هم یه دونه فیلم با زیر نویس نگاه میکنم و همون تماشا کردن فیلم یه آموزش آروم هست چون فکر کنم تو بلند مدت تاثیر بذاره تو یادگیری..

دیروز رفتم کلاس رقص آذری، اولین جلسه .... دوستم انقدددددد خوب میرقصید که عاشقش شدم ... مربی گفت کلاست رو باید عوض کنم بفرستمت با مبتدی ها، گفتم اما من میخوام با دوستم بیام، با خودم فکر کردم با پیشرفته ها برم سریع تر راه می افتم، چه کاریه برم با مبتدی ها !!!!!

کلا همیشه متوقعم از خودم!

دوستم گفت بیا چهار تا رقص رو بیایم، آذری، سالسا، ایرانی، عربی ... گفتم قراره رقاص بشیم ؟ گفت چرا که نه ... گفتم من تو یه روز دو تا باهات میام، آذری و سالسا، ایرانی و عربی رو تنها برو چون من نمیتونم ماهی 250 تومن بدم برای رقص ... گفت یه کم از خوشگذرونی ها و خوردن هات بزن بیا رقص ... ولی خداییش زور داره ماهی 250 تومن برای رقص ... بعدم من خل میشم بین 4 تا رقص .. این دوستم به شدت سختکوشه، ینی زبانزد خاص و عامه ... جالبه که مربی هم دیروز میگفت من مسی رو خیلی دوس دارم برای سخت کوشیش، برای اینکه یک لحظه از تمرین دست بر نمیداره و نمی ایسته، گفتم این معروفه بین بچه ها ... تصور کنید با وجود اینکه مادر نداره و مسئولیت زندگی رو دوششه؛ هر شب که از کار برمیگرده بعد اینکه شام میپزه نیم ساعت زبان میخونه و نیم ساعت هم میرقصه!!!!!! این در حالی که سه روز در هفته هم بعد از کارش دو ساعت میره کلاس زبان! به خاطر همین اصلا تو شبکه های اجتماعی ورود نکرده که وقتش تلف نشه، میگه من تو خونه کلا یک ساعت وقت دارم که اونم زبان میخونم و میرقصم، اگه این شبکه ها رو داشته باشم اون یه ساعتم باید بذارم برای اونا!

حالا کمر باریک شده و دلربا ... میخوام ازش الگو بگیرم!

این ارتباطات بیش از حدم اعصابم رو خورد کرده ولی برام سخته محدود کردنش، انقدر اطراف من آدم هست که همه شوکه ان از این میزان ارتباط ... همکارم که مهندسه به مدیرم میگفت چرا این اجتماعی ها اینطورین ؟ همه شون کلی آشنا تو رشته های مختلف دارن، این رو در حالی که گفت من برای هر سه رشتۀ مورد نیازمون کلی آدم معرفی کردم به مدیر ... این بعد از شخصیت من تو نظر الف خیلی خیلی پررنگ هست، طوری که اگه بخواد یه ویژگی از من نام ببره به احتمال خیلی قوی سوشال بودن هست، مسی میگفت من عاشق این ویژگی تم، اگه تو نبودی ارتباطات من با بچه ها از هم میپاشید، تویی که همه رو به هم وصل میکنی!

این مساله تو خیلی از گروههایی که باهاشون در ارتباطم وجود داره، منم که پیوند میدم منم که پیگیرم ... زیادی برونگرام ... گاهی دچار سرخوردگی میشم وقتی همه رد میکنن، میگم مگه منم عین اونا کار ندارم، پس چرا اونا زندگی خودشونو دارن و من مدام و مدام احساس نیاز میکنم به بودن آدمها و ارتباط باهاشون ؟ چطوریه که اونا این حس نیاز رو ندارن ؟ اونا به چی وصلن که من نیستم ؟ اونا رو چی راضی میکنه ؟

چرا من نمیتونم توی دنیای محدود خودم با علایق و اهدافم سرگرم باشم و نیاز دارم به وجود همیشگی آدمهای مختلف ؟

....

این هفته اجرا داریم و من خوب بلد نیستم آهنگ رو بزنم، البته تازه شروع کردم به تمرین، تازه نیم ساعته !!!!!!!!!!! خجالتم خوب چیزیه!!!!

نظرات 13 + ارسال نظر
کویر پنج‌شنبه 2 مهر 1394 ساعت 09:31

سلام . به به خونه جدید مبارک !

موسیقی دانم که داری میشی به سلامتی ! موفق باشی

سلام
ممنووووووونم
هاهاها موسیقی دان :دی

afsar چهارشنبه 1 مهر 1394 ساعت 09:38

خونه نو مبارک عشقم

فداات

مرضیه سه‌شنبه 31 شهریور 1394 ساعت 16:55

سلام اردی جان خوبی عزیزم.... میدونی چیه شما از خودت خیلی بیشتر از اونی که هستی توقع و انتظار داری بخاطر همین چپ و راست خودتو سرزنش میکنی... هر چند ممکنه توی بعضی کارها خیلی واست موفقیت آمیز باشه و خیلی هم دوست داشته باشی و یه جورایی راضیت کرده باشه اما من فکر میکنم که این مقطعی هست و یه کم که بگذره از اون هم انتظارت بیشتره ... بنظر من آدمها خیلی خوبه که از خودشون توقع زیادی داشته باشن ولی موفقیت ها باید خیلی به چشمت بیاد ... و سعی کنی در لحظه زندگی کنی .... در لحظه زندگی کن تا از زندگی لذت بیشتری ببری

سلام عزیزم
بله باید موفقیت های ریز رو هم دید
چشم :*

من و دخملی یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 23:02

سلام دوستم
بلاگفا واقعا دیگه شورشو دراورده!
این کمال گرایی رو میفهمم، علت بزرگی که من اینقدرررر از خودم ناراضی هستم کمال گرایی مطلق هست، فکرای بزرگ میکنم بعد بهش نمیرسم دیگه نا امید میشم اونوقته که میزنم در و دیوار،
چه خوبه که کلاس رقص میری ، ورزش مفرحیه:دی
بعدم در مورد فیلما بله دقیقا در دراز مدت تاثیرش رو میزاره، یه روزایی هم اگر وقت کردی سعی کن فیلمی که قبلا با زیر نویس دیده بودی رو بددن زیر نویس ببینی و روی لیسنینگ تمرکز کنی، این روشم خیلی خوبه،

سلام عزیزمم
نمیدونم کمال گرا هستم یا نه
شاید هستم
هووووم

آره کلاس رقص عالیه
حتما، ممنون :*

شیوا یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 21:15

عزیزم چزا خودت را با بقیه مقایسه میکنی خودت باش به نسبت ظرفیت خودت از خودت توقع داشته باش

نمیدونم ...

فاطمه یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 15:41 http://shahrah-88.blogfa.com

حالا من یه مدتیه ارتباطاتم رو با دوستام یه مقداری کمتر کردم. جوری که چون با ناراحتی شروع شد اوایل خیییییلی کم و متفاوت شد ارتباطم و چندتا دوستام مدام میپرسیدن چی شده و یه چیزی شده ناراحتی و اینا، خب من چیزی نگفتم ولی وقتی دیدم یه سری دوستیا اون ارزشی که برای من دارن و اون جور که برای من هستن برای اون طرف های مقابل نیستن و این هی باعث دل شکستگیم میشه ارتباط و وابستگیم رو کمتر کردم، الان هستم با دوستام ولی نه به اندازه قبل، دیگه خودم رو دراون حد درگیر نمیکنم، اینکه خودم رو در قبال اون روابط اون همه مسئول ببینم و...

رقص خییییلی خووووبه !!! ولی خب موافقم آدم خل میشه بین 4مدل همزمان !!!

از خودت خیلی راضی باش اردی، تو یکی از آدمایی هستی که من خیلی قبول دارم مدل زندگی و اراده و کارهاتو، یکی از بهترین ها و موفق ترین هایی

خیلی خوبه
آفرین

آره عاااالیه ... آره 4 تا همزمان که خل میکنه :))))))))

فدای شما بشم خانم، لطف داری، نه بابا واقعا اینطوریام نیست
:****

ریحانه یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 10:50

میدونی اردی. اون دوستت همون جوری که هست خوبه و تو همین جوری که هستی. دنیا به جفت سلایق و اخلاق های شما احتیاج داره. به نظرم بدترین کار اینه که آدم خودش رو بخواد عوض کنه تا به کسی که به نظرش خوبه برسه.
تو خوبی. همین طوری هم عالی هستی و من که خوانندت هستم کلی از رفتار و اخلاق و روحیت لذت میبرم و کلی چیز ازت یاد گرفتم.

سحر یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 10:28

سلام اردی خانم پرانرژی و سرحال
وقتی میام میخونمت کلی انرژی میگیرم، کلی تصمیمای خوب میگیرم
بعضی ادما وجودشون مثبته , تاثیر گذارن مثل تو

الهی
چه حس خوبی گرفتم از کامنتت :**

دل آرام یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 08:33 http://delaramam.blogsky.com

یه بار چند وقت پیش هم بود که داشتی درباره توقع زیاد داشتن از خودت صحبت میکردی. اردی چیزی که هست این توقع زیادی واقعا برات بازدارنده است. تو خیلی پر انرژی و کوشا هستی. این رو به راحتی میشه از خیل عظیم کارهایی که انجام میدی متوجه شد. فکر کنم بهتره از کم شروع کنی. مثلا همون روزی 45 دقیقه زبان در روز و یک فیلم... خودش سر ماه میدونی چقدر میشه...
به نظر من اصلا بد نیست که برای رقص هم وقت و پول هزینه کنی. یک تیر و دو نشون میشه. هم با فضایی که توش قرار میگیری روحیه ات میره بالا و هم یه ورزش سنگینه و هیکلت دقیقا میشه همونی که میخوای.

آره درست میگی
آخه چهار تا واقعا خیلی زیاد میشه
نمیدونم والا

میلو یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 01:27

خب هرکس یه جوره اردی... خود من اصلا اینطوری نیستم که دورم شلوغ باشه. کلافه میشم حتی...بعد وقتی مثلا یکی از دوستام بهم تکست میزنه میگه چطوری بی معرفت میخوام سر به تنش نباشه اون آدم اون لحظه :| ولی تو خودت باش اینجوری بهتری شادتری...

:)))))))))))))

بیتا شنبه 28 شهریور 1394 ساعت 23:15

سلااام عزیزم،
به بلاگ اسکای خوش اومدی( مثل اینکه من صاحب بلاگ اسکایم خخ)
این چند روزه چند باری اینجا اومدم ولی آپ نکرده بودین، خدا رو شکر که مطلب نوشتین. هنوز پستتون رو نخوندم، ولی بهترین کار رو کردین که دیگه بلاگفا نموندین، چه معنی میده آخه، پست های شهریور رو هم نابود کرد البته با کامنت هاش

سلاااام بیتا جان
آخی :*

آهو شنبه 28 شهریور 1394 ساعت 23:12

چه خوبکه برگشتی اینجا اردی . سلام
بلاگفا غق اعتماد شده

سلام
باز برگشتم بلاگفا که :پی

مازوخیست جمعه 27 شهریور 1394 ساعت 21:38 http://nextdoctorplease.blogsky.com

مشکل برقرار کردن روابط اجتماعیه که من نمی تونم

آها این تفاوتها هم هست ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.